هیچ گاه دوست داشتن های بی دلیل را دوست نداشته ام...
مثلا اینها که می گویند:
عاشق چشمانش شده ام،
یا دیگری می گوید:
عاشق شانه هایش یا، چه میدانم هرچه!
اصلا معنی ندارد وقتی کسی می گوید چرا دوستش داری؟
باید نگاهش کنی،
لبخند بزنی و
بگویی:
چون دوسش دارم.....
پاییز...
اتفاق زردی است،
که می تواند
ناگهان در آغوش هر فصلی بیفتد...!
آدم تا این حد بی ملاحظه...!
این صدمین شعر نیمه کاره از توست!
چندبار بگویم؟!!
وقتی می نویسمت،
از خیالم تکان نخور...!
عشق آن اگر باشد که می گویند
دل های صاف و ساده می خواهد،
عشق آن اگر باشد که من دیدم
انسان فوق العاده می خواهد!
علیرضا آذر
من یک جور زندگی می خواستم...
تو یک جور،
نتوانستیم کیک مشترکی داشته باشیم،
خودمان را خوردیم...!
راجر مگاف
هرگز برای عاشق شدن،
به دنبال باران و بهار و بابونه نباش،
گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس ،
به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن میکند...!
"خورخه لوئیس بورخس"
عشق...
بیا "شینش" مال تو
من تمام احساسم را "عق" می زنم...!
در روز زیبای میلادت
تمام وجودم را که قلبیست کوچک
در قالب قابی از نگاه
تقدیم چشمان زیبایت میکنم
و با بوسه ای تولدت را تبریک میگویم
21 بهمن آغاز بودنت مبارک عزیزززم...
حالا بدو بیا شمع ها رو فوت کن زهرا جونم
تولد تولد تولدت مبارک
بیا شمع ها رو فوت کن تا صد سال زنده باشی
.jpg)
دلتنگی یعنی...
رو به روی دریا باشی...
خاطرات یک خیابان....
خفه ات کند....
من هنوز از بازی کلاغ پر می ترسم
میترسم بگویم تو،
و تو آرام بگویی پر...!
تنهایی
چیزهای زیادی
به انسان می آموزد
اما تو نرو..!
بگذار من نادان بمانم !
سرم را روی شانه ات بگذار،
تا همه بدانند "همه چیز زیر سر من است"
حسرت...
یعنی تو که در عین بودنت
داشتنت را آرزو می کنم...!
کاش چشمانت اینجا بود ...
شبم را خوش ،
روزم را به خیر میکرد...!
مرسی زهرا جان سوپرایزم کردی بووووووووووووووس
دوست دارم
بیا و آخرین شاهکارت را ببین...
مجسمه ای با چشمانی باز...
خیره به دور دست...
شاید شرق،
شاید غرب،
مبهوت یک شکست!
مغلوب یک اتفاق!
سیاه قلب،
سیاه بخت،
خرده هایش را باد دارد میبرد!
و او فقط خاطراتش را محکم بغل گرفته....
بیا و اخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای به نام "من "....!
اینجا...
در دنیای من...
گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند!
دیگر گوسفند نمیدزدند...!
به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند....!!
(حسین پناهی)
با من پیاده راه بیا....
دور این خیابانها بچرخیم
شاید...
مردم هوس کرده باشند،
خوشبختی را شانه به شانه بینند...!
چه کوتاه است فاصله غدیر تا عاشورا ...
بالا رفتن دست پدر تا پایین آمدن سر پسر...
السلام علیک یا ابا عبدلله....
همین باران های بی امان
همین خیابان بلند خیس
همین ادم های در انتظار اخرین قطار عصر،
همین چترهای سیاه روی سر...
....
دلخستگی هم یعنی،
همین من ،
که دیگر زیر هیچ بارانی هم قدم نمیزنم ...!
عشق یعنی....
یه جوری نگاش کنی انگار قحطیه آدمه....!
گفتی:
دوستت دارم ومن
به خیابان رفتم ....
فضای اتاق،
برای پرواز
کافی نبود!!
این آرامش ظاهرم
گمراهت نکند....!
در درون خانه بر دوشم....
بعد هرسلام باریدن یک قطره اشک برایم کافیست!
تا دل بزنم...
تا ذوق بچگانه ام را به رخ در و دیوار بکشم...
تا دلم را حواله ی صحن و سرایت کنم تا داد بزنم همه بدانند...
که اقایم توئی!
یا علی بن موسی الرضا ع
کاش من گاهی مرد بودم...
میشد تنهایی ام را به خیابان بیاورم...
سیگاری دود کنم و نگران نگاه های مردم نباشم...
کاش من گاهی مرد بودم...
می شد شادی ام را به کوچه ها بریزم...
با صدای بلند بخندم و
هیچ ماشینی برای سوار کردنم ترمز نکند...!
میـــان هــر نفســی کـه می کِشــم ...
همهمـــــــــه ایست ...
کــه از همــه پنهــــــان...
از تــــــو چـه پنهــــــان ...
میـــان هــر نفســی کـه می کِشــم ...
تـــــــــــو هستـــی..
کــه می کِشــم تــــــــو را ...
کــه می کـُـشـــی مـــــــرا...
خانه ای که در آن دخترانی وجود داشته باشند ،
هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل می شود
و رفت وآمد ملائکه از آن خانه قطع نمیشود
و برای پدر در هر شب و روز ،عبادت یک سال را مینویسند.
پیامبر اکرم (ص)
بر خود ببال و از آن دسته دخترانی باش
که پیامبر درباره ی ایشان فرمود:
چه خوب فرزندانی اند دختران محجوب...!
روزت مبارک دختر خوب
یه وقتایی،
یه حرفایی،...
چنان اتیشت میزنه
دوست داری فریاد بزنی،
ولی نمیتونی!
دوست داری اشک بریزی،
ولی نمیتونی!
حتی دیگه نفس کشیدن برات سخت میشه!
تمام وجودت میشه بغضی که نمیترکه...
به این میگن،
"درد بی درمون "
توی چال گونه اش افتاد...
پای منطقم شکست
و من
عاشق شدم ...!
وقتی تنها شدی....